سفر هفتاد ساله



در شهر “میانه” نوجوانی باهوش تمام کتابهای استادش را آموخته و چشم بسته آن ها را برای دیگر شاگردان می خواند .
استادش به او گفت به یک شرط می گذارم در امر آموزش دادن مرا کمک کنی شاگرد پرسید چه امری ؟، استاد گفت آموزش بده اما نصیحت مکن . شاگرد گفت چرا نصیحت نکنم . استاد پیر گفت دانش در کتاب هست اما پند آموزی احتیاج به تجربه و زمان دارد که تو آن را نداری خرد نتیجه باروری دانش و تجربه است .

شاگرد گفت : درس بزرگی به من آموختید سعی می کنم امر شما را انجام دهم .
ارد بزرگ اندیشمند نامدار کشورمان می گوید : سرایش یک بیت درست از زندگی ، نیاز به سفری ، هفتاد ساله دارد .
گفته می شود سالها گذشت و تا استاد زنده بود آن شاگرد ، کسی را اندرز نمی داد .


۴ نظر:

  1. بابک۲۱.۱.۸۹

    از اینکه یک خانم ایرانی تا این حد به فرهنگ واقعی و باستانی ایران و ایرانی اهمیت می دهد بسیار خوشحالم لیاقت و توانایی شما به عنوان رئیس این انجمن مثال زدنی است.
    سربلندی روز افزون شما و ایران زمین را از ایزد منان خواستارم.

    پاسخحذف
  2. ناشناس۲۲.۵.۸۹

    از زحمات ارزشمندتون تشکر میکنم.
    رضا شوریابی 19ساله از نیشابور.

    پاسخحذف
  3. ناشناس۲۹.۵.۸۹

    یاسمین جان از داستان خوبت متشکرم مهتاب 19 ساله

    پاسخحذف
  4. سلام خانم آتشی. من سامان القاصی هستم. خوشحالم که از وب شما بازدید کردم.
    من اهل کرمانشاه هستم.21 ساله. عاشق تاریخ و ادبیات. امیدوارم که از این وب شما بهترین بهره و استفاده را داشته باشم.

    پاسخحذف