سلطان سنجر پادشاه دودمان سلجوقی هنگامی که وارد شهر کرمان شد دریافت مردم شهر دچار بغض و ناراحتی هستند رایزنان خویش را فرا خواند و علت را جویا شد ، گفتند بسیاری از کارمندان دستگاه دیوانی بر مردم شهر فشار آورده و از جایگاه خویش سوء استفاده می کنند .
فرمانروای ایران همان جا استاندار کرمان را از کار بر کنار نمود با اینکه از نزدیکانش بود و یکی از اتابکان ( ریش سفیدان )را برکار گمارد . گروهی نزد فرمانروا آمده و گفتند سردی مردم از کارمندان دون پایه است نه از حاکم رشید کرمان .
سلطان سنجر خندید و گفت : مردم آنقدر دانا هستند که می فهمند بدکرداری کارمندان برخواسته از پشتیبان آنهاست .
سپس ادامه داد آبادانی ایران با مردم رنجور راه به جایی نخواهد برد .
ارد بزرگ اندیشمند و متفکر کشورمان می گوید : ریشه کارمند نابکار ، در نهاد سرپرست و مدیر ناتوان است .
سلطان سنجر پادشاه دودمان سلجوقیان به نیکی پی به ریشه درد برده و آن را بر طرف نمود .
یاسمین آتشی
فرحناز جان از طرف ما از استاد آتشی به خاطر این داستانهای زیبا تشکر کن
پاسخحذفدرود بر شما
پاسخحذفنوشته عبرت آموز و جالبی بود که از خواندش لذت بردم و با اجازه شما در وب سایتم منتشر می کنم . البته وب سایت این حقیر فللتر شده است . علی ایحال اگر مایل بودید و افتخار دادید اندک نوشته ای هم دارم باشد که قبول افتد و در نظر آید . پاینده باشید . ترابی
www.mtorabi.com
بفرما اینجا هم سانسور بازی هست.
پاسخحذفچه میشه گفت جز زرشک...؟؟؟!!!
باشه آبجی دیدار به قیامت.